اهل دریا هستم....دل من دریاییست.....در پی صدق و صفا می آیم...

خیلی جالب بود برام....

امروز اتفاقی برام افتاد که تا حالا نیفتاده بود و حتم دارم برای هیچ کس دیگه هم نمیفته و نیفتاده

 

تا حالا دیدین مراکز اورژانسی و اضطراری مثل پلیس یهو تعطیل بشن برن ناهار؟..........حتم دارم که شما ندیدین، ولی من امروز دیدم!!!

امروز برای استعلام یه اطلاعاتی با ۱۱۰ تماس گرفتم.

۲ دقیقه گذشت.... تا شماره رو میگرفتم آهنگ میزد....

مرتب دستم روی دکمه های <فلش> و <ردایل> بود و انگشتم مدام روی این دو تا دکمه حرکت میکرد و بازیش گرفته بود.

ردایل....... دونگ دانگ دینگ.........فلش.........ردایل..........بوق اشغال.........فلش........

۱-۲ دیقه دیگه هم گذشت!

هنوز هم تلفن اشغال بود...... اونم تلفن اورژانسی و اضطراری ای مثل ۱۱۰ !

به مامانم که تو همون نزدیکیا بود! گفتم: خب حالا اگه کسی کار واجب داشته باشه که میمیره پشت خط تا این وصل بشه، طرف روده هاش له میشه تا یکی اونور خط گوشیو برداره که!.... شاید یکیو دارن میکشن این شماره انقدر باید بوق اشغال بزنه؟


(گوشیو بردار تا صدات یه ذره آرومم کنه!!! / این نفسای آخره دلم داره جون میکنه   رو محسن چاووشی واسه همچین روزی و همچین موقعیتی خونده، دارین که؟!!!)

خلاصه یکم دیگه هم گذشت.......و منم از رو نمیرفتم و مدام و پشت سر هم ، عین الان که دارم برای شما تایپ میکنم - یعنی به همین سرعت و بلکه بیشتر از این! - مرتب انگشتامو روی دکمه های تلفن بازی میدادم.

دوستی که شما باشی تو همین گیر و دار و وسط این بوق اشغال زدنها یکهو با صدایی بس آشنا مواجه شدم که چیز عجیب غریبی رو در گوشم زمزمه میکرد:

 

مشترک گرامی شماره مورد نظر شما تا اطلاع ثانوی قطع می باشد ،
لطفاً مجدداً شماره گیری نفرمایید،
متشکرم!

خب... بلــــــــــــــــــــــــــــهههههه........!

و من هم از شما متشکرم!

این که بعدش چند دیقه طول کشید تا به اپراتور وصل بشم و چقدر دوباره مدام بوق اشغال شنیدمو با دکمه های تلفن تایپ کردم و اینکه چقدر به این قضیه شگفت زدم و خندیدم بماند!

من در اینجا و در مورد این مقوله و اتفاقی که برام افتاده هیچ حرفی ندارم که بزنم و هیچ نظری هم ندارم......

شما اگه حرفی دارید بزنیـــد!!!

 

 

 پ.ن: تجربه میگه وقتی مطلبی رو تو بلاگفا آنلاین ثبت میکنی قبل از اینکه ارسالش کنی حتما یه کپی از روش بگیر، حتی اگه رو حافظه موقت سیستم باشه........خوب شد به این توصیه تجربه عزیزم توجه کردما نه؟! وگرنه منم مثل بایرام لودر دهنم آسفالت میشد میخواستم این همه متنو دوباره از اول بنویسم ( و میدونم که هر متنی که مینویسم فقط همون دفعه اولش خوردن داره و دوباره نویسیش واسه خودمم ضد حاله!)


ادامه مطلب
+ شيرجه زده شده در  سه شنبه ۷ مهر ۱۳۸۸ساعت 22:51  توسط .Dolfin.  |